دیروز بود؟یا پریروز؟گمونم دیروزخیلی وقته تایمها رو قاطی میکنمولی قضیه اینه:رفتم یه دفتر با ویژگیهای مدنظرم گرفتمخودکار روانو خاستم شروع کنم به نوشتنیه کتاب فسقلیکوچولو۶۰,۷۰ صفحهایولی کافیاندازهولی خب، علائم مریضی بروز پیدا کرد و تختگیر شدمدیشب هم که به معنای واقعی مردم و زنده شدمامروزم که صبحش به تولید در استودیو ظهرش به استراحت و طی کردن پروسه درمان گذشتحالا به نظرم وقت خوبیه که دفتر و خودکارمو بردارممیدونم کلی نوشته و نامه هست که بعد از من، کسی پیداشون میکنه و شاید ببره برای چاپولی الانبلخرهبعد از سالهادام خاست خودم یکی رو تا پای چاپ برسونم...میدونم میرسه.پسسلام بخوانید, ...ادامه مطلب
امروز دلتنگ بودم و مودم مودِ نگار بودبرای چندمین بار که رو ریپیت گوش میدادمش،متوجه شدم سه چاهارتا موزیک وجود داره که وقتی بهشون گوش میدم، یاد خودم میفتمبعد توو ذهنم پرسیدم:تا حالا کسی یه موزیک رو اونقدر با عشق برات فرستاده که بتونی از دریچهش خودتو ببینی توو چشاش؟تو بهترین نقاش نقشی نگارمیخام اینو بنویسم بزنم به دیوار استودیوم بخوانید, ...ادامه مطلب
باید مینوشتم چشمامم نصفه نیمه بازه ولی اگه ننویسم ممکنه یادم بره خاب توو یه محله قدیمی بودیم همه ساختمونا آجر نما بود یه ملک اونجا داشتیم یه سری کارگر و مهندس توو ملکمون بودن انگار داشتیم میریختیم که از اول بسازیمش ..همه مون بیرون توو سایه واساده بودیم همه مون شامل ما دو تا، سه تا پسر بچه و یه دختر بچه :) خونواده ی شلوغ موردنظرش شده بودیم دور هم بودیم و حرف میزدیم و میخندیدیم من طبق معمول توی ظرف در دار میوه شکونده بودم برای خونواده متوجه شدم یکی از پسرا میخکوب به جاییه رد نگاهش رو دنبال کردم یه بچه ای رو به دیوار واساده بود و پشتش به ما بود ازش گذشتم اما چند لحظه بعد بازم همین تکرار شد پسر بچه مون با ته مایه ای از غصه، ترس، حسرت و نگرانی به بچه ی رو به دیوار نگاه میکرد برای از بین بدن نگرانیش رفتم سمت بچه برگردوندمش و باهاش حرف زدم گریه میکرد و متوجه شدم خونواده خوبی نداره مادر نداشت و پدرش اذیتش میکرد پسر بود و شیرین زبون یکم رنگ پوستش تیره بود برعکس خونوا, ...ادامه مطلب
این روزادنیا درگیر کرونا ستیادت نرهوقتی تاریخ رو میخونی و میرسی به یه بخشی که فلان سال فلان کشور رو طاعون با خاک یکسان کرد، توو ذهنت یه آهنگ ترسناک پلی نشه، فک نکن همه هر روز در ترس و درحال مرگ و وصیت, ...ادامه مطلب
میگه این روزا چه میکنیمیگم حموممیخنده میگه ینی چی؟میگم هروقت مغزم قفل میکنه میپرم زیر دوش حموم.میخنده میگه پوستت رفته بس که مغزت قفل کرده..عکسای گلدن گلوب رو نگا میکردمیه عکس از جنیفر انیستون اومد که , ...ادامه مطلب
من همیشه میگم اگه تنها باشم خوشحال ترمکارمو دارمدوستامو دارمامااینکه یه کسی همیشه توی زندگیت باشهاینخیلی بیشتر از چیزیه که ارزش داشته باشهکه خب ظاهرن میشه بهش عادت کرد..یه دلیلی وجود داره که میگم تنها, ...ادامه مطلب
یادمه کهتمام مراسم سومش روی پله های مسجد نشستم و غصه خوردمشاید حتا داشتم برای غم های خودم غصه میخوردم..مراسم ک تموم شد، همه میرفتن که برنبرای عرض تسلیت رفتم داخل.پرسون پرسون رسیدم جلوگفتم مادرشون کدوم, ...ادامه مطلب
توو آهنگ tu the page متالیکااون آخراشمیگه:"دیرتردم دمای عصروقتی توو تختت لم دادیو اکو ی آمپلیفایر توو مغزت صدا میدهآخرین سیگاری که برات مونده رو میکشیو به چیزی که بهت گفت فکر میکنی چیزی که بهت گفت .. "این توصیف یه توضیح مختصر و مفید و دقیق از عصر ها ست .., ...ادامه مطلب
صبح بیدار میشمبهش مسیج میدم:خسته شدم از بس هر شب خابشو دیدمیه شب میخندونتمیه شب گریمو در میارهدیشب حرصم میداد و فقط استرس کشیدمیه شب حسرتامو یادم میاره ..اونقد که باعث شه هرشب خابشو ببینم بهش فک نمیکن, ...ادامه مطلب
نصف روز رودرگیر مدارک و کارهام برای اپلای بودم و ذهنم درگیر ددلاین بودو این در تضاد با نصف دیگه ی روزم بودکه درگیر بودم لباسی که انتخاب کردم برای عقد مصطفا، به رنگی که میخام به موهام بزنم میاد یا نهو , ...ادامه مطلب
.بازگشت مابعد از این همه مدتبه همبا همه ی اشک ها و بدون لبخند هابا همه سختی ها و فراز و نشیب هامن و حلقه پیزوری و شیما و سر آقای ترسناکفقط مونده به هم وصل شیم و شروع شه ...رد طرحی که با حنا زده بودم , ...ادامه مطلب
تاحالا شده یه آهنگ رو هی بزنی عقب و یه تیکه هاییشو گوش بدی؟ خزونم که از زور تنهاییاممیخام مثل پیچک بپیچی به پامتو دردی من اینو میفهمم ولیبگو جز تو درمونو از کی بخام؟, ...ادامه مطلب
بیا زندگی کنیمحداقل این آخر هفته رو ..بریم یه جا که بکر و واقعی باشههیچکی غیر از ما نباشه3 روز بدون آدما زندگی کنیمبعد از اون سه روز ..بیا 3 روز زندگی کنیم...عمریه از جاده ها چشم برنمیدارمسرمو رو شونه ی هیچکی نمیذارمهنوز اندازه ی اون روزا دوستت دارم .., ...ادامه مطلب
دمر افتادم رو تختمزنگ میزنهرو بلندگو میذارم که حتا گوشی رو دست نگیرم_الو.. صدات نمیاد. افسرده یی؟+نه_به پوچی مطلق خوردی؟+آرهاگه جاش بودم میگفتم حالا که فقط منم که در طول روز بهت زنگ میزنم، جواب تلفن ه, ...ادامه مطلب
گفت بیااینو ببر بده بابات ازش دو برابر خسارت بگیر بزن به جیبمیگم فلان روز ماشینمو برداشت بره بیرون،چون بنزین نداشت برام پس آورد با ماشین خودش رفت نگفت برام بنزین بزنه تو چی میگی؟میخندید .. حامد با اون, ...ادامه مطلب